سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قصر آرزوها
  •   از خدا...

  •  

    از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد،

     

    خدا گفت: نه!

    رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکشی.

     

    از خدا خواستم تا کودک معلولم را درمان کند،

    خدا گفت: نه!

     

    روح او بی نقص است و تن او موقت و فناپذیر.

    از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد،

     

    خدا گفت: نه!

     

    شکیبایی زاده رنج و سختی است.

    شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است.

     

    از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد،

     

    خدا گفت: نه!

    من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری.

     

    از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد،

    خدا گفت: نه!
    رنج و سختی ، تو را از دنیا دورتر و دورتر، و به من نزدیکتر و نزدیکتر می کند.

     

    از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد،

    خدا گفت: نه!

     

    بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند

     

    و پر ثمر شوی.
    من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند از خدا خواستم



     و باز گفت: نه.

     

    من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.
    ا

    ز خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم، همانگونه که او مرا دوست دارد.

     


    و خدا گفت: آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم!



  • نویسنده: فاطمه(چهارشنبه 85/9/1 ساعت 10:57 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تقدسی از نور
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 66717
    بازدید امروز : 10
    بازدید دیروز : 12
  •   پیوندهای روزانه

  • عشق و عاشقی [243]
    آموزش photoshap [165]
    به نام تک نوازنده گیتار عشق [41]
    دختر دوست داشتنی [196]
    [آرشیو(4)]


  •   مطالب بایگانی شده

  • نوشته های پیشین
    پاییز 1385
    تابستان 1385

  •   درباره من

  • قصر آرزوها
    فاطمه

  •   لوگوی وبلاگ من

  • قصر آرزوها

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لوگوی دوستان من




  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی